کد مطلب:314207 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:176

تیری می آید و او را سرنگون می کند
جناب مستطاب حجةالاسلام مرحوم حاج شیخ محمدتقی امینی اراكی انجدانی (ره) دو كرامت به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام فرستاده بودند كه می خوانید:

28. چهل سال قبل كه مردم مسلمان نوعا به طور قاچاق به عتبات عالیات می رفتند، یك ماشین اتوبوس پر از مسافر، به طور قاچاقی، عازم كربلا می شود. در گردنه ی سرسرخ، كه در نزدیكی صحنه ی كرمانشاه قرار دارد، ژاندارمی به نام نریمان جلوی ماشین را می گیرد و دستور می دهد كه راننده زوار را برگرداند. هر چه زوار به او التماس می كنند كه بگذار ما به زیارت امامان شیعه در عراق برویم، او اعتنایی نمی كند، تا اینكه زوار او را قسم می دهند به حق حضرت قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام بگذار ما برویم. آن خبیث می گوید: عباس كیست؟ او هم مثل من یك چكمه پوشی بوده است (نعوذ بالله). به محض اینكه این كلام زشت و كفرآمیز از زبان ژاندارم مزبور بیرون می آید، تیری می آید و او را سرنگون می كند. معلوم نشد كه تیر از كجا آمد و تیرانداز كه بود؟ پس از این واقعه، زوار به سمت كربلا حركت می كنند و از آن پس آن گردنه به گردنه ی نریمان كش معروف می شود. حقیر این قضیه را از زبان یكی از موثقین شنیدم.